intercommunicate/ˌintərkəˈmyo͞oniˌkāt/دیکشنری انگلیسی به فارسیارتباط برقرار کردن، مرتبط بودن با، مراوده داخلی داشتن، مبادله کردن، امیزش کردن، معاشرت کردن