26 فرهنگ

intakes

/ˈinˌtāk/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مصرفی، تنفس، نیروی جذب شده، خورد، مدخل ابگیری، جای ابگیری، نیروی بکار رفته، مک، حقه، فرا گرفتگی، مقدار جذب چیزی به درون، مکیدن