26 فرهنگ

insinuation

/inˌsinyo͞oˈāSHən/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

انگیزه، تاب، دخول غیر مستقیم، اشاره، پیچ، رخنه یابی، زیرکی، خود جاکنی، نفوذ، دخول تدریجی