26 فرهنگ

innovate

/ˈinəˌvāt/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نوآوری، نو اوری کردن، چیز تازه اوردن، بدعت گذاردن، ایین تازه ای ابتکار کردن، تغییرات و اصلاحاتی دادن در