26 فرهنگ

indulge

/inˈdəlj/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بذله گو، شوخی کردن، رها ساختن، مخالفت نکردن، مخالف نبودن، افراط کردن، نرنجاندن، زیادهروی کردن، دل کسی را بدست اوردن