26 فرهنگ

individualizes

/ˌindəˈvijo͞oəˌlīz/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فردگرا، از دیگران جدا کردن، بصورت فردی در اوردن، تمیز دادن، تشخیص دادن، حالت ویژه دادن، منفرد ذکر کردن، تک کردن