26 فرهنگ

indentured

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ماندگار، با سند مقید کردن، بشاگردی گرفتن، با سند مقید شدن، شیار دار کردن، دندانه دار کردن، با قرار داد استخدام کردن