26 فرهنگ

ترجمه مقاله

incommode

/ˌinkəˈmōd/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ناتمام، ناراحت کردن، ناراحت گذاردن، درد سر دادن، ازار رساندن، گیج کردن، دست پاچه کردن