imps/imp/دیکشنری انگلیسی به فارسیimps، بچه شریر و شیطان، وصله، جنی، مرد جوان، قلمه زدن، پیوند زدن، افزودن، تکه دادن، مجهز کردن، ازار دادن، طولانی کردن