26 فرهنگ
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
imprints
دیکشنری انگلیسی به فارسی
imprints، زدن، نشاندن، مهر زدن، منقوش کردن، گذاردن