26 فرهنگ

impeaches

/imˈpēCH/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

امپراطور، متهم کردن، بدادگاه جلب کردن، احضار نمودن، عیب جویی کردن، تردید کردن در، باز داشتن، اعلام جرم کردن