26 فرهنگ

ill

/il/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بیمار، زیان، بطور ناقص، بد، مریض، سوء، ناخوش، ناشی، رنجور، خراب، خسته، علیل، معلول، زیان اور، ببدی، غیر دوستانه، از روی بدخواهی و شرارت