26 فرهنگ

idle

/ˈīdl/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بیکار، وقت تلف کردن، وقت گذراندن، تنبل شدن، تنبل، بیهوده، عاطل، بی کار، بی اساس، سست، بیخود، بی پر و پا