26 فرهنگ

hot

/hät/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

داغ، داغ کردن یا شدن، بگرمی، گرم، تند، پر حرارت، حاد، تیز، برانگیخته، تند مزاج، تفته، با حرارت، تابان، اتشین