hollow/ˈhälō/دیکشنری انگلیسی به فارسیتوخالی، حفره، گودی، چاله، کاواک، گود شدن، خالی کردن، خالی، پوچ، تهی، میان تهی، پوک، مجوف، مقعر، خشک، گودافتاده، بی حقیقت، غیر صمیمی