26 فرهنگ

hobnob

/ˈhäbˌnäb/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

هابنوب، نوش، بسلامتی کسی نوشیدن، صحبت دوستانه کردن، بسلامتی، دوستانه، خودمانی