26 فرهنگ
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
helm
/helm/
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هلم، سکان، اداره، زمام، دسته، نظارت، اهرم سکان، اداره کردن