26 فرهنگ

harass

/həˈras,ˈharəs/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

آزار و اذیت، اذیت کردن، بستوه اوردن، عاجز کردن، حملات پی درپی کردن، خسته کردن، تعرض کردن