26 فرهنگ

handle

/ˈhandl/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رسیدگی، دسته، لمس، وسیله، قبضه، قبضه شمشیر، احساس با دست، فرصت، بکار بردن، دست زدن به، رفتار کردن، استعمال کردن، دسته گذاشتن