26 فرهنگ

handier

/ˈhandē/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دستی، سودمند، دم دستی، قابل استفاده، مقتدر، ماهر، سریع، بسهولت قابل استفاده، سهل الاستعمال، اماده، روان، بادست انجام شده، موجود، چابک، چالاک، استاد در کار خود