26 فرهنگ

gut

/gət/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

روده، دل و روده، شکم، زه، تنگه، شکنبه، احشاء، شکمگندگی، جرات، بنیه، نیرو، طاقت، روده در اوردن از، حریصانه خوردن