26 فرهنگ

govern

/ˈgəvərn/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

حکومت می کند، حکومت کردن، حکمرانی کردن، تابع خود کردن، حاکم بودن، فرمانداری کردن، کنترل کردن