26 فرهنگ

ترجمه مقاله

gouges

/gouj/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خوبه، منقار، اسکنه جراحی، بزورستانی، گول زدن، با اسکنه کندن، در اوردن، کندن، بزور ستاندن