26 فرهنگ

going

/ˈgōiNG/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رفتن، جریان، گام، وضع زمین، وضع جاده، زمین جاده، پهنای پله، عزیمت، مشی زندگی، جاری، رایج، موجود، سایر