26 فرهنگ

glut

/glət/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خسته کننده، اشباع، عرضه بیش از تقاضا، پری، زیادی خون، پر خوری، پر کردن، اشباع کردن، اشباء کردن، پر خوردن، سیر کردن، با حرص و ولع خوردن