26 فرهنگ

glowed

/glō/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

درخشان، تابیدن، تاب امدن، قرمز شدن، مشتعلبودن، نگاه سوزان کردن، بر افروختن، در تب و تاب بودن