26 فرهنگ

ترجمه مقاله

glaciated

/ˈglāSHēˌātid/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

تابش آفتابگردان، یخ بستن، منجمد شدن، منجمد کردن، یخ زدن، با برف یا یخ پوشاندن