26 فرهنگ

girth

/gərTH/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

محکم، بست آهنی و چرمی، ابعاد، قطر شکم، تنگ اسب، بست، تنگ بستن، محکم کردن، با تنگ بستن، دور گرفتن