26 فرهنگ

gangrene

/gaNGˈgrēn,ˈgaNGgrēn/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گانگرن، قانقاریا، خوره، ولگرد، فساد عضو بر اثر نرسیدنخون، فاسد شدن، قانقاریا بوجود امدن، تباه کردن