26 فرهنگ

ترجمه مقاله

gage

/gāj/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

گجتی، گرو، اندازه، اندازه گیر، مبارزه طلبی، درجه، وثیقه، وسیله اندازهگیری، گرو گذاشتن، اندازه گرفتن، شرط بستن، متعهد شدن