26 فرهنگ
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
frizzled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
frizzled، غذا را سرخ کردن، جزجز کردن، فر زدن، فر دادن مو