26 فرهنگ

frisk

/frisk/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فریب خورده، جست و خیز، تفتیش و جستجو، حرکت تند و چالاک در رقص، تفتیش و جستجو کردن، از خوشی جست وخیز کردن