26 فرهنگ

fray

/frā/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کثیف، نزاع، وحشت، نبرد، غوغا، ترس، فرسوده شدن، جنگ کردن، ترساندن، هراسانیدن، ساییدن، فاقدنیرو کردن