26 فرهنگ

franking

/ˈfraNGkiNG/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فرانکشتاین، چپانیدن، اجازه عبور دادن، مجانا فرستادن، معاف کردن، مهر زدن، باطل کردن