26 فرهنگ

ترجمه مقاله

frame

/frām/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فریم، قاب، چارچوب، چهارچوب، اسکلت، ساختمان، تنه، قاعده، بدن، سفت کاری، قاب کردن، قاب گرفتن، تنظیم کردن، چارچوب گرفتن، بیان کردن