26 فرهنگ

ترجمه مقاله

fouls

/foul/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دروغ، خلاف، جرزنی، حیله، بازی بیقاعده، لکه دار کردن، نارو زدن، بهم خوردن، گیر کردن، ناپاک کردن، گوریده کردن، چرک شدن