26 فرهنگ

ترجمه مقاله

foreground

/ˈfôrˌground/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیش زمینه، پیش نما، منظره جلو عکس، پیشصحن، نزدیک نما، زمین جلو عمارت