for/fôr,fər/دیکشنری انگلیسی به فارسیبرای، زیرا که، چون که، بخاطر، برای اینکه، مربوط به، در مدت، بمنظور، در برابر، در مقابل، بجهت، بجای، از طرف، بواسطه، به بهای، برله، بقدر، بطرفداری از