26 فرهنگ

flourish

/ˈfləriSH/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شکوفا شدن، جلوه، سرسبزی، تزئينات نگارشی، نشو و نما کردن، رشد کردن، زینت کاری کردن، شکفتن، برومند شدن، اباد شدن، گل کردن