26 فرهنگ

ترجمه مقاله

flied

/flī/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پرواز کرد، پرواز کردن، پریدن، پرواز دادن، افراشتن، پراندن، بهوا فرستادن، زدن، گریختن از، فرار کردن از، در اهتراز بودن