flavors

دیکشنری انگلیسی به فارسی

طعم، مزه، چاشنی، مزه وبو، خوش مزگی، خوش طعمی، خوشبویی، مزه دار کردن، معطر کردن، خوش مزه کردن، چاشنی زدن به

برای این واژه معنی دیگری پیشنهاد دهید. پس از تأیید، معنی پیشنهادی با نام‌تان در سایت منتشر خواهد شد.

خرید اشتراک
افزودن واژه
افزونه مرورگر
درباره
ارتباط با ما