26 فرهنگ

fine

/fēn,fīn,ˈfēnā/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خوب، جریمه، غرامت، تاوان، جریمه کردن، کوچک کردن، جریمه گرفتن از، صاف کردن، صاف شدن، رقیق شدن، ریز، ظریف، عالی، نازک، نرم، لطیف، فاخر، شگرف، خوش ایند