26 فرهنگ

fills

/fil/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پر می کند، پر کردن، پر شدن، انباشتن، سیر کردن، بار کردن، متراکم وانباشته کردن، نسخه پیچیدن، اکندن، باد کردن