26 فرهنگ

feature

/ˈfēCHər/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ویژگی، خصیصه، خصوصیات، جنبه، چهره، خاصیت، ترکیب، طرح صورت، ریخت، خط، نمایان کردن، بطور برجسته نشان دادن