faltered/ˈfôltər/دیکشنری انگلیسی به فارسیفراموشکار، لکنت زبان پیدا کردن، گیر کردن، بالکنت گفتن، با شبهه و تردید سخن گفتن، تزلزل یا لغزش پیدا کردن