26 فرهنگ

fags

/fag/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فاکس، خرحمالی، حمال مفت، خدمتکار، سیگار، سیگارت، جان کندن، از پا در اوردن، خرحمالی کردن، سخت کار کردن، خسته کردن