fags/fag/دیکشنری انگلیسی به فارسیفاکس، خرحمالی، حمال مفت، خدمتکار، سیگار، سیگارت، جان کندن، از پا در اوردن، خرحمالی کردن، سخت کار کردن، خسته کردن