26 فرهنگ

eviscerate

/iˈvisəˌrāt/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

اصلاح کردن، خالی کردن، شکم دریدن، تهی کردن، نیروی چیزی را گرفتن، روده یا چشم و غیره را در اوردن