26 فرهنگ

ترجمه مقاله

erases

/iˈrās/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پاک می کند، پاک کردن، محو کردن، تراشیدن، خراشیدن، ستردن، اثار چیزی را از بین بردن