26 فرهنگ

enfranchise

/enˈfranˌCHīz/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فریب دادن، ازاد کردن، از بندگی رهاندن، معاف کردن، حق رای دادن، حقوق مدنی اعطا کردن به