26 فرهنگ

encounter

/enˈkoun(t)ər/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

رویارویی، برخورد، مواجهه، ملاقات، تصادف، روبرو شدن، مواجه شدن با، رویاروی شدن، ملاقات کردن، تصادف کردن، مصادف شدن با، دست بگریبان شدن با